از شیر گرفتن
سلام عزیز دل مامان امروز رفتی تو بیست ماهگیت چند هفتست که دارم تلاش میکنم از شیر بگیرمت ولی هردفعه دلم به رحم میاد جلو گریه هات تاب نمیارم ولی دیگه مجبورم اخه دیگه وقتشه نه غذا میخوری نه هیچی همش میچسبی به سینه هام دو روزه که فقط یکیشو میخوری امروزم نهایت تلاشمو کردم دلم و زدم به دریا همش مشغولت میکنم که ازم شیر نخوای الهی قربونت برم درکت میکنم حالتو .عزیز دل مامان اونجوری نگام نکن مامانی قصد اذیت کردنتو نداره راستش خودمم شبا دلم تنگت میشه وقتی رو سینه هام خوابت میبره ولی مجبوره مامان بعضی کارا باید انجام شه تا بزرگ تر شی .نهال کوچولوم ازین به بعد دخمل بزرگ مامانی .امیدوارم منو ببخشی مطمئنم بزرگ که بشی خودت مامان که شدی خوب میتونی درکم کنی .
عزیز دل مامان دنیا کلا اینجوریه به هیچیش نمیشه دل بست حتی به اولین محبت مادرانه.الهی قربونت بره مامان این چند روزو دووم بیاری دیگه تموم میشه محیا خانووم مامان هیچوقت از مامانی رنجور نباش مامان هرکاری میکنه به خاطر خودته .الهی قوربونت بره مامان