عزیز دل مامان و باباعزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
همخونه شدن من وباباهمخونه شدن من وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات مامانی و مسافر تو راهیش

گفتن اسمت محنا میگی 😍😘

عزیز دل مامان الهی قوربونت برم این روزا یاد گرفتی وقتی تو آینه نگاه میکنی دیگه نمیگی نی نی اسمتو میگی. قوربونت برم اینقدر ناز اسمتو میگی که قند تو دلم آب میشه
14 مهر 1396

از شیر گرفتن

سلام عزیز دل مامان امروز رفتی تو بیست ماهگیت چند هفتست که دارم تلاش میکنم از شیر بگیرمت ولی هردفعه دلم به رحم میاد جلو گریه هات تاب نمیارم ولی دیگه مجبورم اخه دیگه وقتشه نه غذا میخوری نه هیچی همش میچسبی به سینه هام دو روزه که فقط یکیشو میخوری امروزم نهایت تلاشمو کردم دلم و زدم به دریا همش مشغولت میکنم که ازم شیر نخوای الهی قربونت برم درکت میکنم حالتو .عزیز دل مامان اونجوری نگام نکن مامانی قصد اذیت کردنتو نداره راستش خودمم شبا دلم تنگت میشه وقتی رو سینه هام خوابت میبره ولی مجبوره مامان بعضی کارا باید انجام شه تا بزرگ تر شی .نهال کوچولوم ازین به بعد دخمل بزرگ مامانی .امیدوارم منو ببخشی مطمئنم بزرگ که بشی خودت مامان که شدی خوب میتونی درکم کنی ....
25 شهريور 1396

روز تولدت

سلام مامان جان  الان که دارم می نویسم درست یه سالگیت تموم شد به خاطر ایام فاطمیه دو روز زودتر جشن تولد برات گرتیم .عمه هات و خاله هات همشون دعوت شدند. عزیز دلم این چن روز هم مامان بابا رو درست هجی میکنی هم قشنگ بدو کمک راه میری الهی فدات شم برات ارزوی موفقیت تو زندگیت دارم انشالله همیشه خوش باشی سلامت باشی.دوستت دارم دختر گلم از خدا به خاطر وجود پر برکت تو تشکر میکنم . ...
24 بهمن 1395

اولین مروارید سفیدت مبارک محیا جان

سلام عزیز دلم از دیروز همش سی سی میکنم که وقت شه بیام به وبلاگت اخه از دیروز بالاخره دندونت خودشو نشون داد قربونت بره مامانی مبارکت باشه.الهی مامان فدات شه.اینا دندونای شیریتن ایشالله موقع هفت سالگیت دندونای اصلیت میان جای دندونای شیریت تا اون موقع باید مامان حواسش باشه که قطره اهن مرواریدای سفیدتو سیاه نکنه از دیروز کلی ذوق کردیم با باباجونت ...
3 مهر 1395