عزیز دل مامان و باباعزیز دل مامان و بابا، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
همخونه شدن من وباباهمخونه شدن من وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات مامانی و مسافر تو راهیش

11آبان-قصه ی ما به سر رسید ...

1393/8/14 9:44
نویسنده : مامانی
137 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 3 روزه که تو دلم نیستی .نمیدونم چی شد که نموندی ...

فرشته ی مامان خدافظ هر شب دلتنگت میشم .سعی میکنم به پهلو بخوابم .چقدر زود تموم شد ..

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان لیلی
18 آبان 93 10:52
چقدر متاسف شدم. من که دوران بارداری رو گذروندم میدونم که در هر لحظه مادر عاشق بچه ش هست و اگه از دستش بده انگار دنیا رو از دست داده با همسرت مهربونتر باش....... فقط اون درکت میکنه شاید چون مرد هست نوع عکس العملش با تو فرق کنه شما هنوز خیلی فرصت دارین ولی الان خیلی برات سخته.... میدونم عزیزم. مواظب خودت باش
مامانی
پاسخ
مرسی عزیزم
خـآلـــﮧ فاطمـــﮧ
25 آبان 93 0:50
عزیزم تو مادر خوبی هستی خودتو سرزنش نکن هنوزم فرصت داری